گلایه کارگردان « هیس! دخترها فریاد نمی زنند» : باید صداها را شنید تا فریاد نشوند
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۸۷۳۹
همشهری آنلاین: پوران درخشنده، کارگردان سینما در کارنامه کاریاش ساخت فیلمهای سینمایی اجتماعی را دارد و به جرأت میتوان گفت وی نخستین زن فیلمساز سینمای پس از انقلاب ایران است که همواره دغدغه جامعه و آدمهای آن را داشته و دارد. درخشنده فعالیت حرفهای هنری خود را از سال ۱۳۵۴ و با ساخت فیلمهای مستند آغاز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما سالهای سال است که در حوزه سینمای اجتماعی کار میکنید و فیلمهای متعددی در این زمینه ساختهاید. نگاهتان به این ژانر از سینما چگونه است؟
سینمای اجتماعی یک ضرورت مهم است و ورود من به سینما تنها بهخاطر سینمای اجتماعی و فعالیت در این حوزه بود. سینمای اجتماعی باعث شد وارد سینما شوم. در این نوع سینما نگاههای متفاوت میتواند در عرصه تولید فیلم سازنده باشد. در سینمای اجتماعی آنچه اهمیت دارد نگاه کارشناسی، روانشناختی و جامعهشناسی به بحرانهایی است که در جامعه وجود دارد؛ بحرانهایی که باید با همان نگاه کارشناسی هدایت شود. در یک جامعه، خانواده و حتی مدرسه وقتی به یک بحران میرسیم، سینمای اجتماعی میتواند ورود کند و میتواند آگاهی ببخشد. نمیتوان بهراحتی از کنار بحرانهای یک جامعه رد شد و حرفی نزد. باید صداها را شنید. اگر نسبت به این صداها بیتوجه باشیم همه آنها به فریاد تبدیل میشوند و دیگر نمیتوان برای آن فریادها کاری کرد.
فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند، تأثیر خود را روی جامعه و مشکلاتی که وجود دارد، میگذارند؟!
حتما همینطور است. بهنظرم سینمای اجتماعی خیلی شریف است؛ چراکه در سینمای اجتماعی به مقولههایی نگاه میشود که در طرف مقابلش خانواده، مردم و اقشار مختلف قرار دارد. خیلی از فیلمهای اجتماعی که ساخته شده توانسته تأثیرات مهمی در جامعه بگذارد. بهنظرم نخستین فیلم اجتماعی «دایره مینا» بود. وقتی که ساخته و اکران شد، باعث ایجاد سازمان انتقال خون شد. این نشان میدهد سینمای اجتماعی میتواند راهکار بدهد و میتواند خلأها را نشان بدهد و تأثیرگذاری خودش را دارد.نکته مهم این است که باید به موضوعات اجتماعی درست نگاه کنیم و آنها را بهخوبی بشناسیم. وقتی درد را خوب ببینیم و بفهمیم و درکش کنیم، میتوانیم درمانش را هم پیدا کنیم. نگاه بدبینانه هیچ تأثیری بر سینمای اجتماعی ندارد.
برخی اذعان دارند که گاهی فیلمسازان نگاه سیاهی به موضوعات اجتماعی دارند و این در فیلمهایشان دیده میشود.حادثه و بحرانی که در جامعه اتفاق افتاده، سیاه و تلخ است. وقتی نگاهش میکنیم، تلخی و ناگواری را میبینیم، اما زمانی اتفاقات سیاه میشود که آنها را نبینیم و از آنها نگوییم؛ آن وقت است که آن اتفاق و بحران تبدیل به یک زخم عمیق میشود. ساخت فیلم اجتماعی سیاهنمایی نیست. سینمای اجتماعی هشداردهنده است. بهنظرم خود سینمای اجتماعی با نگاههایی که به آن میشود، خیلی مظلوم واقع شده است. اینکه بگوییم سیاهنمایی شده یا اینکه موضوع تلخ است؛ بنابراین دربارهاش صحبت نکنیم و فیلم نسازیم، درست نیست، بلکه باید فکر کنیم که با چه روش صحیحی این تلخی را بگوییم.
بنابراین از نگاه شما، سینمای اجتماعی درد را نشان میدهد و حتی میتواند راهکار را هم نشان دهد؟
بله، سینمای اجتماعی، سینمای تعلیم و تربیت است؛ سینمای خانواده و جامعه است و معتقدم آنچه درد یک جامعه است، سینمای اجتماعی میتواند به آن بپردازد. باز هم یک مثال میزنم فیلم سینمایی «بودن و نبودن» کیانوش عیاری زمانی که ساخته و اکران شد، کمتر کسی از اهدای عضو آگاهی داشت. آن موقع کسی فکر نمیکرد که میشود عضوی از اعضای بدن را اهدا کرد. این فیلم در زمان خودش مؤثر بود و حالا میبینیم که اهدای عضو تبدیل به یک امر خیر شده است. این نشان میدهد که سینما به وقتش تأثیرش را میگذارد. تعریف دیگرم از سینمای اجتماعی برقراری گفتوگو و دیالوگ است. این سینما میتواند علاوه بر شنیدن و دیدن جایی برای گفتوگو کردن باشد. گفتوگو میان مردم و مسئولان، گفتوگو میان اعضای خانواده، پدر و پسر، و مادر و دختر و... . ما نیازمند سینمایی هستیم که بتوانیم در آن روابط دوطرفه را برقرار کنیم و درباره مسائل صحبت کنیم تا شنیده شویم. تلاش کنیم برای رسیدن به تفاهمی که گفتوگو را ایجاد کند؛ چراکه ما بیشتر یک جامعه مونولوگ هستیم تا دیالوگ و این در زمان اتفاقات و بحرانها خوب نیست.
فیلمسازی هستید که در زمان ساخت هرکدام از فیلمهایتان پروسههای سخت و طولانی را گذراندهاید. یکی از این فیلمها «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» است. از ساخت فیلم در آن سالها بگویید.
راستش کار خیلی سختی بود؛ من خیلی پیشتر درباره این موضوع و درباره پسرها تحقیق کرده بودم. آن زمان از پسرها نوشتههایی دریافت میکردم و پیگیر ساخت قصه پسران بودم، اما میدانستم که برای پسرها ممکن است امکان ساختش نباشد و شروع به تحقیق درباره دختران کردم و همان موقع یکسری مطلب از دختران آمد. وقتی این اتفاقات وسعت یافت، احساس کردم که زیر پوست شهر ما دارد اتفاقهایی میافتد که حادثهدیدگان بهخاطر ترس از آبرو و ترس از باور نکردن و نپذیرفتن جامعه، سکوت میکنند و این سکوت باعث سوءاستفاده برخی میشود. احساس کردم این سکوت باید شکسته شود. آن زمان با خیلیها صحبت کردم و حتی به شکل تصویری این گفتوگوها شکل گرفت؛ این گفتوگوها را قول دادم که به کسی نشان ندهم و تنها خواستم مستندات را داشته باشم تا احساس کنم که درباره این موضوع تمام تلاشم را کردهام. برایم سخت بود؛ وقتی با کسانی که اتفاقات را تجربه کرده بودم، صحبت میکردم، این مسئله اصلی را دریافتم که این اتفاق، باعث مرگ روح و روان انسانها میشود، اما همین که صحبتی میشد انگار بار سنگین از روح افراد تا حدودی برداشته میشد و کمی تسکین پیدا میکردند. فیلمنامه «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» را پیش میبردم، اما در تمام مدت استرس داشتم؛ اینکه میتوانم مجوز ساخت را بگیرم؟ جامعه و مردم چه واکنشی نشان میدهند؟ مسئولان چه واکنشی خواهند داشت؟ اما خودم همچنان مصمم بودم تا درباره این موضوع فیلم بسازم. آن زمان ابتدا میخواستم «هیس! پسرها فریاد نمیزنند» را بسازم، اما گفتند پسرها را رها کنید و اول دخترها را کار کنید. زمانی که مجوز تولید را گرفتم خودم تنها بودم. مدام فکر میکردم قصه را چگونه به یک فیلم تبدیل کنم که همه اقشار جامعه بتوانند آن را ببینند. حتی در انتخاب بازیگران هم سختیهایی داشتم؛ اینکه یک بازیگر برای نقش متجاوز پیدا نمیشد و اینکه یک بازیگر بتواند به این درک برسد که با انتخاب نقش و بازی در آن بتواند به جامعه خود کمک کند و خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.
بعدها «زیر سقف دودی» را ساختید و سپس تلاش کردید «هیس!پسرها فریاد نمیزنند» را بسازید. چرا تا به الان ساخت فیلم عملی نشده است؟
همانطور که گفتم مدتها بهدنبال ساخت فیلم بودم؛ حتی پیش از «هیس! دخترها فریاد نمیزنند»؛ فیلمی که نساختنش اذیتم میکند. انگار باری روی شانههایم است که نمیتوانم آن را روی زمین بگذارم. نمیدانم چرا مجوز ساختش را نمیدهند و چرا وقتی تأثیر خوب این فیلمها دیده میشود، کسی کمکی به ساختشان نمیکند. من با عشق وارد سینما شدم، اما وقتی فیلمی میخواهم بسازم چرا باید 8سال فاصله داشته باشد. انگار برای کسی مهم نیست که فیلمسازان اجتماعی چه میکنند. در سینمای بعد از انقلاب بهترین اتفاقها افتاده است. بهترین فیلمها در دهههای 60تا 80ساخته شده، اما دیگر کسی فیلمسازان فعال اجتماعی حتی سینمای کودک را دنبال نکرد.
«هیس! پسرها فریاد نمیزنند» یکبار پروانه تولید گرفت، چرا این مجوز تمدید نشد؟
بعد از اینکه «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» اکران شد، مدام برای گرفتن مجوز برای «هیس! پسرها فریاد نمیزنند» به ارشاد میرفتم که هر سری میگفتند زمانش نیست. تا وقتی که ماجرای مدرسه معین رخ داد. همان روزها بود که به ارشاد رفتم و آن زمان ابراهیم داروغهزاده، مدیرکل نظارت و ارزشیابی بود. باز درخواست پروانه ساخت فیلم را دادم. ایشان پیگیر ماجرا و پروانه فیلم صادر شد. بعد از مدتی کرونا آمد و سرمایهگذاری برای تولید فیلم پیدا نشد. 2سال گذشت و من هر 3ماه یکبار پروانه را تمدید میکردم، اما بار آخر که رفتم متأسفانه موافقت نکردند.
چه پاسخی دادند وقتی دلیل ندادن پروانه ساخت را پرسیدید؟
موضوع خاصی را نمیگویند. وقتی پرسیدم، گفتند: شرایط ساخت فیلم الان وجود ندارد.
در حال حاضر فعالیت زنان فیلمساز نسبت به گذشته کمتر شده، فکر میکنید دلیلش چه میتواند باشد؟
زنان فیلمساز ما عموما در حوزه سینمای اجتماعی کار میکنند و تعدادشان به انگشتان 2دست هم نمیرسد. من درباره خودم اگر بخواهم بگویم این است که برای ساخت یک فیلم اجتماعی باید تحقیق و پژوهش انجام دهم. این تحقیقات و مستندسازیها طول میکشد و بعد ناگهان مجوز و پروانه داده نمیشود. مابقی فیلمسازان هم شاید شرایط مشابه داشته باشند. ساخت فیلم اجتماعی زمانبر است و اگر حمایتی صورت نگیرد که اصلا ساخت فیلم، مقدور نیست.
هنوز مجوز تولید «هیس! پسرها فریاد نمیزنند» را دریافت نکردهاید. آیا در این سالها تصمیم گرفتید فیلم دیگری بسازید؟
در سفرهایی که به آمریکا داشتم شروع به تحقیق کردم و کارهای پژوهشی انجام دادم. همانطور که پیش میرفتم متوجه موضوعی شدم؛ اینکه در تمام کشورهای جهان یک بحران وجود دارد که فراموش شده است و آن عشق میان آدمهاست؛ فقدان عشق که باعث جنگ میشود و اینکه آدمها همدیگر را اذیت میکنند. قصهای براساس آن نوشتم و همانجا اقدام به گرفتن کپیرایت آن کردم و در ایران هم براساس قصه، فیلمنامه را کامل کردم و پروانه ساخت را گرفتم، اما حقیقت این است که هنوز پرونده «هیس! پسرها فریاد نمیزنند» برایم باز است و نساختنش باری روی دوشم گذاشته است. من در هر شرایطی میخواهم این فیلم ساخته شود.
به جز فیلم جدید که پروانه ساخت آن را گرفتهاید، رمانی هم در حال نگارش دارید؟
بله، نوشتن این رمان را شروع کردهام. رمانی تاریخی است از مشروطه تا به امروز که نگاه اصلیام روی زندگی مادرم است؛ شخصیتی که داشته و تاریخ معاصر را تجربه کرده است. مادرم نخستین زنی بود که در شهر خودشان مدیر مدرسه شد.
سالها درباره تاریخ گذشته مطالب و مستنداتی را جمع میکردم. درنهایت به نگارش رمان «مادر ایران» رسیدم. دلم میخواهد بعد از انتشار و چاپ کتاب، سریال این رمان را بسازم.
مکث ۱
رمان «مادر ایران» اثریتاریخی است از مشروطه تا به امروز که نگاه اصلیام روی زندگی مادرم است؛ شخصیتی که داشته و تاریخ معاصر را تجربه کرده است. مادرم نخستین زنی بود که در شهر خودشان مدیر مدرسه شد. سالها درباره تاریخ گذشته مطالب و مستنداتی را جمع میکردم. درنهایت به نگارش رمان «مادر ایران» رسیدم.
دلم میخواهد بعد از انتشار و چاپ کتاب، سریال این رمان را بسازم.
مکث ۲
من با عشق وارد سینما شدم، اما وقتی فیلمی میخواهم بسازم چرا باید 8سال فاصله داشته باشد. انگار برای کسی مهم نیست که فیلمسازان اجتماعی چه میکنند. در سینمای بعد از انقلاب بهترین اتفاقها افتاده است. بهترین فیلمها در دهههای 60تا 80ساخته شده، اما دیگر کسی فیلمسازان فعال اجتماعی حتی سینمای کودک را دنبال نکردبرای ساخت یک فیلم اجتماعی باید تحقیق و پژوهش انجام دهم. این تحقیقات و مستندسازیها طول میکشد و بعد ناگهان مجوز و پروانه داده نمیشود. مابقی فیلمسازان هم شاید شرایط مشابه داشته باشند. ساخت فیلم اجتماعی زمانبر است و اگر حمایتی صورت نگیرد که اصلا ساخت فیلم مقدور نیست
مکث ۳
فیلم اجتماعی میتواند تغییر ایجاد کند
زمانی که «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» اکران شد در سکوت به سالنهای سینما میرفتم. نزدیک به 35بار فیلم را با تماشاگران نگاه کردم. در این مدت همهاش نگران بودم که آیا کسی واکنش تندی نشان ندهد که فیلم را پایین بیاورند، اما خوشبختانه بعد از اکران فیلم و بازخوردهایی کهمیدیدم تمام استرسهایی که داشتم، تمام شد.
وقتی میشنیدم که آژانسهایی که کودکان را به مدرسه میبرند، سر و سامان یافتهاند و سرویسها ساماندهی شدهاند، خوشحال میشدم. اینکه خانوادهها در بردن و آوردن فرزندان خود حساستر میشدند، مرا خوشحال میکرد. این نشان میداد که فیلم تأثیرات خود را گذاشته و این تأثیرها انکارناپذیر است؛ به همین دلیل است که میگویند فیلم اجتماعی میتواند تغییر ایجاد کند.
مکث ۴
مردم بهترین جایزه را به من دادند
فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» در جشنوارهای که به هر حال بازتاب نگاه اهالی سینماست مورد بیتوجهی قرار گرفت و در بخشهای فیلمنامه و کارگردانی نامزد هم نشد. هرچند فیلم به دلیل اینکه پاسخ به موقعی برای دغدغههای جامعه زمان خود بود جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را کسب کرد. من به خواست جامعه آن فیلم را ساختم و همان جامعه هم به من بهترین جایزه را داد. چرا؟ چون مسئله و دغدغه مخاطب بود. در واقع با وجود بی مهری جشنواره، من بهترین پاسخ را از مردم گرفتم.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم پوران درخشنده سینمای ایران آسیب اجتماعی دخترها فریاد نمی زنند پسرها فریاد نمی زنند اجتماعی می تواند سینمای اجتماعی فیلم اجتماعی پروانه ساخت ساخت فیلم یک جامعه بحران ها اکران شد فیلم ها آن زمان گفت وگو سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۸۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رضایت حاکمیت به پوشش زنان ۲۰ سال پیش | همان بدحجابانی که کافر بودند!
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «پیشبینی دو دانشآموز» در روزنامه اعتماد نوشت:
اخیرا یک فیلم کوتاه یک دقیقهای بازنشر شده که دو دختر خانم دبیرستانی به مدت یک دقیقه درباره فشارهای اجتماعی نسبت به دختران حرف میزنند. این فیلم تولید سال ۱۳۸۲، یعنی ۲۱ سال پیش است. هر دو دختر خانم که حدود ۱۵ تا ۱۷ساله هستند با حجاب و مقنعه کامل و روپوش مدرسه بدون ذرهای آرایش به خوبی و مسلط حرف میزنند. آنان فشارهای اجتماعی را به خوبی به فنر تمثیل میکنند. جامعه را متحول میدانند که اگر فشار نباشد مردم خود را تطبیق میدهند. ولی اگر جلوی این فنر گرفته و فشرده شود، به جایی میرسد که دیگر، توان حفظ آن را ندارند و یک باره فنر باز میشود.
آنان قاعدهای را با زبانی ساده توضیح میدهند که «مردم از آنچه منع میشوند به آن حریصتر میشوند.» سپس شرح میدهند که چرا مردم به سوی تبلیغات ماهوارهای میروند. اینها عین جملات آن دو دختر خانم نبود ولی مضمون دقیق آنها است. ای کاش میدانستیم که اکنون آنها کجا هستند؟ چه پوششی دارند؟ چه تفکری دارند؟ و آیا همچنان با همان آرامش و متانت سخن میگویند یا به افرادی عصبی تبدیل شدهاند؟
پس از رها شدن این فنر در سال ۱۴۰۱ چه رفتاری از خود نشان دادهاند؟ اکنون نمیدانیم که آن دو دختر خانم چه وضعی دارند ولی از روی موارد مشابه فراوان آنها که در دور و نزدیک میبینیم، میتوانیم بگوییم که سرنوشت آن نسل به کجا رسیده است؟ آنان متولدین دهه ۱۳۶۰ بودند که اواخر جنگ به دنیا آمدند. در دوره اصلاحات به بلوغ رسیدند. ولی هیچ کس وقعی به سخنان بدیهی آنان نداد.
آنان در آن مقطع زمانی دانشآموزانی عادی بودند؛ نه مدرک دانشگاهی داشتند و نه تجربه عمیق سیاسی و اجتماعی، ولی با همان چند سالی که در متن جامعه حضور داشتند، به صورت شهودی و حسی متوجه شده بودند که تحت فشار اجتماعی هستند. آنان چنین میاندیشیدند که تحت فشارند که چگونه فکر کنند، چه بپوشند، کجا بروند، کجا نروند و… و این را حس میکردند، که این فشارها در حال افزایش است و میدانستند که به جایی خواهد رسید که دیگر سیاستمداران و پدرخواندههای جامعه قادر به نگهداری این فنر در حالت فشرده شده نخواهند شد، خسته میشوند و دیر یا زود این فنر رها خواهد شد، و آنگاه باطن جامعه آشکار میشود. باطنی که شاید در یک فرآیند طبیعی و متعارف به گونه دیگری ظاهر شود.
امروز حکومت به پوششی از زنان رضایت میدهد که ۲۰ سال پیش آن را کفر ابلیس میدانست. ولی رسیدن به این پوشش با هزینههای زیاد برای دو طرف بوده، و هنوز هم معلوم نیست که چند سال بعد به کجا برسد؟
این نسل اعم از دختر و پسر و البته دختران بیشتر، نادیده گرفته شدند ولی کسی توان حذف آنان را نداشت و ندارد به همین علت در فردای برداشتن اهرم از روی فنر، به میدانی پرتاب میشوند که خواسته خودشان نبوده است.
پرسش این است که چرا گوش شنوا و ساز و کاری مناسب برای شنیدن آن نجواهای آرام وجود نداشت تا با بحران ۱۴۰۱ مواجه نشویم؟